پس از دستور مقام رهبری مبنی بر لغو وارداتِ لوازم خانگی این کشور، حالا وزیر امور خارجه، تلویحا این کشور را تهدید و در توییتی نوشته «به وزیر خارجه این کشور گفتم مثلا حتی ممکن است صداوسیمای ایران نیز بگوید که دیگر سریالهای کرهای را پخش نمیکنیم». جالب آنکه سوژه این تهدید، بیات است و سال گذشته نیز عباس مقتدایی، نماینده مردم اصفهان با خطاب قرار دادن مسوولان صدا و سیما، خواستار تحریم سریالهای کرهای در ازای آزاد نشدن پول مردم ایران شد، ولی کسی حرف او را جدی نگرفت! جالبتر آنکه علیرغم عدم واردات چند ساله لوازم خانگی کرهای، هنوز فروش قاچاق این برندها چندین برابر فروشِ تولیدات ملی است و چندان سخت نیست که در صورت ممنوعیت ورود محصولات فرهنگی، طرفداران آن بیشتر و بازار قاچاق آنها نیز داغتر شود! اما شاید این اقدامِ تنبیهی وزیر امور خارجه، طی این چند روز، موجبات خنده و شادی کاربران فضای مجازی را فراهم کرده ولی در بطن خود، حقایق تلخ بسیاری دارد. تلخ همچون آغوشِ همیشه بازِ ایران برای پخشِ تاریخ و فرهنگ کرهای در میانِ مردمی که نسلهای تازه آن، با تمدنِ چند هزار ساله خود بیگانهاند!
امپراطوریِ سریالهای کرهای در رسانه ملی ایران!
برای درک بهتر آنچه گفتیم، مصداقی حقیقی خواهیم آورد. چندی پیش، سفیر کره جنوبی در ایران، گفته بود ما معروفترین سریالها را به ایران میآوریم تا آنها با فرهنگ ما آشنایی پیدا کنند، ضمن آنکه از طریق صنعت سریالسازی، فرهنگ و تمدن خود را تبلیغ میکنیم و از همین مسیر هم ایرانیها به فرهنگ و تمدن ما نزدیک شدند. همین حالا، پلتفرمهای «فیلیمو» حدود ۱۴۰ سریال و بیش از دو برابر این تعداد، فیلم سینمایی دوبله شده و زبان اصلی کره ای در ژانرهای مختلف برای نمایش قرار داده شده است. تلویزیونِ ملیِ ایران هم تاکنون حدود ۱۰ سریال کرهای را بیشتر در ژانر تاریخی، تخیلی و پزشکی پخش و در انتشار چندباره تکرارِ آنها نیز فروگذار نکرده است! هرچند پچپچها از ارزان بودن سریالها و رانتی که در مراودات مربوطه وجود داشته، حرف میزنند اما گویا مدیران احساس میکردند فضای فرهنگی کرهایها بیشتر به فضای فرهنگی ما نزدیک است. در صورتی که با توجه به شاخصههای مذهبی، کشورهای آمریکای شمالی یا غرب اروپا به ما نزدیکتر هستند. حال همه اینها را که در کنارِ نفوذِ گسترده «کیپاپ» یا موسیقی پاپ کرهای در بازار غیر رسمی ایران و میان نوجوانان ایرانی که بگذارید، به عمق فاجعه پی خواهید برد.
هالیو؛ موجِ کرهای که دارد دنیا را میبرد!
گسترش جهانی فرهنگ کره جنوبی از دهه ۱٩٩۰ تاکنون روی دور تند افتاده است. به بیان دیگر، این روزها نه فقط سامسونگ، الجی و هیوندا که کاراکترهای فیلم و سریال نیز جهان را به یاد کره جنوبی می اندازد. فیلم ها و سریال هایی که بیشتر حاوی مضامین نرم فرهنگی است و برای احیای بافتهای فکری، فرهنگی، تاریخ نا آشنا و حاشیه نشین کره در جهان میکوشد. از درامهای آمیخته با فرهنگ شرقی و غربی گرفته تا رمزگشاییهای تازه از تاریخ که تاثیر بسیاری در نحوه دیده شدن تاریخ فرهنگ و سیاست در کره جنوبی از چشم جهانیان دارد. گویی کرهایها کاملا یاد گرفتهاند با انواع برنامههای تبلیغی و بازاریابی برای توسعه جهانی تلاش کنند.
همین حالا سریال کُرهای «بازی مرکب»، در ژانر ماجراجویی و زیر ژانر بقا، در ۹۰ کشور جهان پربینندهترین سریال شد. میزان علاقه مخاطبان به این سریال ۷۹ برابر یک سریال معمولی است. پیش از آن نیز سینمای کره در سال ۲۰۲۰ میلادی با فیلم «انگل» ساخته بونگ جون هونگ تاریخ ساز شد و برای اولین بار یک فیلم غیرانگلیسی را به جایزه اسکار بهترین فیلم رساند. مسیری که کره جنوبی پیشتر با صادرات سریال و فیلم پیش گرفت و آن هم اشاعه فرهنگ جعلی و کسب سرمایه از آن بود با همان هدف حالا موسیقی این کشور را به یکی از بزرگترین محصولات صادراتی کره جنوبی تبدیل کرده است. کی پاپ که با آغاز سال دو هزار میلادی به کشورهای شرق آسیا و اقیانوسیه و سپس به آمریکا راه یافت حالا یک ژانر موسیقی نیست بلکه خرده فرهنگیست در میان نوجوانان جهان. سیاست دولت کره جنوبی نیز در این میان قابل توجه است. چرا که تنها شرکتهای اتومبیلسازی یا الکترونیک نیستند که از حمایتهای دولتی بهره میگیرند؛ سئول برای پشتیبانی از صنعت موسیقی و تصویر نیز چند میلیارد دلاری را اختصاص داده است. پاپ کرهای حال نوجوانان ایرانی را نیز احاطه کرده و ملودی زندگی آنها شده است. تا آنجا که بسیاری از فروشگاهها در سطح ایران محصولات مرتبط با گروههای کیپاپ از جمله بیتیاس را مستقیما به فروش میرسانند و آنلاینشاپها نیز از ظرفیت علاقمندان به این گروهها استفاده و درآمدزایی دارند. مانند لایت استیکهای بیتیاس که ۴۵۰ هزار تومان قیمت دارند یا ساعتهای هفت میلیون تومانی که برای علاقمندان به کیپاپ، سرویسهای ویژه دارند!
وقتی موفقترین تولیدِ ملی حمایت نمیشود!
پس از اظهارات وزیر امور خارجه، بسیاری از کاربران با شوخی به این نکته پرداختند که اگر سریالهای کرهای پخش نشود، رسانه ملی کلا خالی مانده و کفگیرش به ته دیگ میخورد. این طنزِ تلخی است که ما نه میتوانیم پا به پای کشوری که یک هشتم ایران هم مساحت ندارد، سریال تولید کنیم و نه میتوانیم تمرکز را از بازار محصولاتشان برداریم! در این راستا، چندی پیش مدیر کل تأمین رسانه صداوسیما به «شهروند» گفته بود که هزینه یک مجموعه ٣٠ قسمتی خارجی از هزینه ساخت یک قسمت از سریال ایرانی کمتر است. در واقع تشکیلِ امپراطوری برای سریالهای کرهای در قابِ تلویزیون ملی ایران به دلیل صرفهجویی در هزینههای تولید بوده و هست! این جا مجال خوبی است که به معیارهای جدید صدور مجوزهای شبکه خانگی که از سوی دبیر شورای تولیدات حرفهایی صدا و سیما اعلام صده است اشاره کنیم. معیارهایی که بر اساس آن سریالهای مذهبی چون «شب دهم» میدان میگیرند و آثاری چون «زخم کاری» و «قورباغه» برای همیشه در آرشیو باقی خواهند ماند. یعنی مسئولان فرهنگی نه تنها فکری به حال ساخت آثار تاریخی و شناساندن تمدنِ گوهر بار این مرز و بوم به نسلهای تازه نکرده و حتی از این ظرفیت که هم بار مالی و هم فرهنگی دارد، برای صادرات این آثار به کشورهای دیگر بهره نمیبرند( نظیر مسیری که ترکیه و کره پیش گرفته اند)، جلوی تولیدِ آثارِ داخلی که ذرهای استانداردهای تولید محتوا را رعایت کرده نیز میگیرند تا مخاطب را به کل با آثار داخلی بیگانه، تولیدکنندگان آثار را سرخورده و خانهنشین و اذهان جوانان و نوجوانان را به فراگیری و جذب فرهنگ کشورهای دیگر سوق دهند؛ فرهنگ کشورهایی که به لحاظ تاریخی با پهنه گوهر بار ایران قابل مقایسه هم نیستند. جالب آنکه اینکار دقیقا بسترساز همان ترکیبِ معروفِ «تهاجم فرهنگی» است که حضرات نسبت به آن زاویه و وهم داشتند اما خود سالهاست در راستای تحقق آن حال نه برای آمریکا و انگلیس که برای ترکیه، چین، هند و کره جنوبی قدم بر میدارند!
در نهایت شاید بتوان موفقترین تولید ملی ایران را در حوزه فرهنگ و هنر مانند فیلم، سریال، موسیقی و تئاتر جستوجو کرد. مصداقِ بارز آن شمایل شناخته و تحسین شده اصغر فرهادی در جامعه جهانیِ سینماست. مصداقِ بارز آن زنده یاد محمدرضا شجریان است که بارها ثابت کرد هنر مرز نمیشناسد. مصداقِ بارز آن سریال «شهرزاد» است که فارغ از شبهات مالی، در بسیاری از کشورها از جمله آلمان و روسیه پخش شد و خوش درخشید. این مصادیق، ظرفیتهایی است که با پتانسیل بالای نویسندگان و تولید کنندگان فیلم، سریال، موسیقی و سایر محصولاتِ فرهنگ و هنر ایران میتواند برای این حوزه محفوظ بماند و ارزآور باشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟